ز ليلايي شنيدم يا علي گفت - به مجنوني رسيدم يا علي گفت
مگر اين وادي دارالجنون است - که هر ديوانه ديدم يا علي گفت
نسيمي غنچه اي را باز ميکرد - به گوش غنچه آندم يا علي گفت
خمير خاک آدم چون سرشته - چو بر ميخاست آدم يا علي گفت
مسيحا هم دم از اعجاز ميزد - زبس بيچاره مريم يا علي گفت
مگر خيبر زجايش کنده ميشد - يقين آنجا علي هم يا علي گفت
علي را ضربتي کاري نميشد - گمانم ابن ملجم يا علي گفت
دلا بايد که هردم يا علي گفت - نه هر دم بل دمادم يا علي گفت
که در روز ازل قالوبلا را - هر آنچه بود عالم يا علي گفت
محمد در شب معراج بشنيد - ندايي آمد آنهم يا علي گفت