• وبلاگ : Joddy Abbot
  • يادداشت : سرنوشت يك خانواده(طنز)
  • نظرات : 1 خصوصي ، 12 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + نجمه 

    و چرا در قفس هيچ كسي كركس نيست ... !

    1339

    آي خدا دلم واست تنگ شده...

    توي خلوت پر از همهمه ام، كه صدايي به صدا نمي رسه

    اگه مي توني منو دعا بكن، من كه دستم به خدا نمي رسه

    آسمونا ارزونيه پرنده ها، جاي آسمونا يه قفس بده

    همه دارو ندارمو بگير، هر چي بودمو دوباره پس بده

    هر چي بودمو دوباره پس بده ...

    ***

    بازم هيچ راهي به مقصد نرسيد، من هزار و يك شبه معطلم

    تا ته جاده دنيا رفتم و، بازم انگار سرجاي اولم

    چرا دنيا با تمام وسعتش، مرحمي براي زخم من نداشت

    پاي هرچي كه دويدم آخرش، حسرت داشتنشو تو دلم گذاشت

    ***

    سر رو شونه هاي سنگ روزگار، قد اين فاصله هق هق مي كنم

    دارم از ثانيه ها سير ميشم، دارم از دوري تو دق مي كنم

    پشت خنده هاي مصنوعي من ، دل به اين بغض گلوشكن بده

    روزگار سردمو ورق بزن ، دست مهربونتو به من بده

    ***

    گم شدم توي شبي كه خودمم، شبي كه حتي يه فانوس نداره

    منو با خودت ببر به روشني، آخه هيشكي مثل تو منو دوست نداره

    لك زده دلم واسه يه همزبون، شيشه دل همه سنگ شده

    مي دوني دليل گريه هام چيه؟، اي خدا دلم واست تنگ شده

    آي خدا دلم واست تنگ شده...

    پاسخ

    آفرين به اين همه زيبايي و هنر