به نام خدا
یه پرستار استرالیایی بزرگترین حسرت های آدم های در حال مرگ را جمع آوری و 5 حسرت را که بین بیشتر آدمهای مورد پژوهش مشترک بوده به شرح زیر منتشر کرد:
1:کاش جراتش را داشتم اونجوری زندگی میکردم که میخواستم نه اونجوری که دیگران ازم توقع داشتند!
2:کاش اینقدر سخت کار نمی کردم!
3:کاش شجاعتش رو داشتم که احساساتم رو به صدای بلند بیان کنم!
4:کاش رابطه ام را با دوستانم حفظ میکردم.
5:کاش شادتر میبودم
تصور کنید خدایی نکرده شما اکنون در حال مرگ و رفتن به سفر آخرت هستید اگر از شما پرسیده شود حسرت های زندگی تان چیست؟ چه پاسخی خواهید داد؟البته حسرت های مردمان سرزمین کانگوروها فقط با عینک مادی و این جهانی است پس طبیعی است که دنیای حاضر را چون بازار مکار دانسته و مزرعه ای برای جهان جاودان ندارند اما براستی حسرت های زندگی شما چیست؟اجازه دهید کمی دقیق تر به زندگی و حوادث تلخ و شیرین درون آن توجه کنیم تا همین امروز شما چه حسرت هایی در زندگی تان دارید؟
این متن را یک بار برای یک نفر خواندم سرش را تکان داد و زار زار گریست علتش را پرسیدم برایم توضیح داد، اما هرچه خواهش کردم که اجازه دهد برای شما بنویسم قبول نکرد فقط گفت بنویسید «میدانم خیلی ها مثل من هستند که حتی نمیتوانند حسرت هایشان را بیان کنند » از ایشان اجازه خواستم این چند سطر را به وسط مطلب اصلی اضافه شود اما حتی اگر همینطور هم باشد حسرت های نا گفته و غیر قابل بیانتان را هم جدی بگیرید زندگی انسان ها برای یک بار و بی بازگشت است شاید باید به جای تجربه ی تک تک اتفاقات و تلخی و شیرینی های تمام عمر دیگران کافی باشد از تجربه ی سایرین استفاده کنیم اگر این کار را انجام دهید مطمئن خواهید شد که هیچ چیز به اندازه ی عشق ، محبت و دوست داشتن دیگران ارزش حسرت خوردن ندارد.
در زندگی و کار ما همیشه مواردی پیش می آید که موجب حسرت میشود حسرت هایی که ما شاید در پدید آمدن آنها نقشی نداریم مثلا حسرت نبودن و ندیدن پیامبر مهربانی که مردم را با رفتار گفتار و منطق خویش متقاعد میکرد حداقل با یک لبخند و رفتار خویش امین مردم باشند یک روزی به جایی در زندگی مان خواهیم رسید و با مرور گذشته برای کارهای مانده و نکرده مان حسرت خواهیم خورد اگر آن روز فردا باشد امروز چه تغییری باید در زندگی ما حاصل شود؟
.: Weblog Themes By Pichak :.