به نام خالق زیبایی ها
در زمان خلافت عمر روزی مردی را برای اعدام میبردند در راه امام علی(ع)را دیدند آن مرد دست به دامن امام شد امام از ماموران پرسید:چرا این مرد را میبرید؟ماموران گفتند:زیرا این مرد کفر میگوید امام فرمود:چه میگوید؟آنها گفتند:اومیگوید:من به غیب شهادت میدهم امام فرمود:راست میگوید مگر شما خدا را دیده اید که به بودنش شهادت میدهید؟ آنها گفتند:این مرد میگوید من بلا را دوست دارم امام فرمود:راست میگوید بچه بلاست کدامیک از شما فرزندانتان را دوست ندارید؟ آنها گفتند:آخر این نیست که میگوید من از حق فرار میکنم امام فرمود:راست میگوید مرگ حق است کدامیک از شما از مرگ فرار نمیکنید؟ آن ماموران مجبور شدند مرد را رها سازند
انسان نباید نسنجیده در مورد حرف دیگران قضاوت کند
تاریخ : شنبه 90/7/2 | 1:4 عصر | نویسنده : joddy | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.